شما اینجا هستید
شهید علی کرم اکبری باصری » شهید علی کرم اکبری باصری

شهید علی کرم اکبری باصری فرزند حیدرعلی

ولادت : ۱۳۴۷

تاریخ شهادت : ۳۰/ ۱۰/ ۱۳۶۵

محل شهادت : شلمچه

عملیات : کربلای ۵

 

فرزند حیدر ، متولد سال ۱۳۴۷ ، دانش آموز اول متوسطه ی ( علوم تجربی ) دبیرستان نمونه ی شبانه روزی توحید شیراز بود . وی با توجه به هوش و استعداد بالا در اسفند ماه سال ۶۴ کلاس درس را ترک و در مدرسه عشق یعنی بسیج ثبت نام کرد . علی کرم با جثه ی کوچک اما روحی بلند ، ایمانی قوی و اراده ای مصمم به سرزمینهای لاله خیز جنوب قدم گذاشت و طی ۴ مرحله اعزام ، دوشادوش کفرستیزان حریم توحید،  انجام وظیفه نمود . او از تاریخ 13/8/1365 در جمع رادمردان گردان خط شکن فجر قرار گرفت و در عملیات کربلای ۴ و ۵ در منطقه ی شلمچه شرکت کرد . در حین عملیات کربلای ۵ و شکستن دژ مستحکم دشمن بر اثر اصابت تیر از ناحیه ی شکم در تاریخ 30/10/1365  شهد شیرین شهادت را نوشید و در جوار گلگون کفنان شهید آباد آرمید

فرازی از وصیت نامه ی شهید :

امیدوارم پیوسته به پیروی خود از رهبر و فرمانبرداری از پیشوا و مسئولین محترم ادامه داده تا بلکه بتوانیم این نهضت را مقدمه قیام حضرت مهدی( عج ) قرار بدهیم و آنرا به صاحب اصلی اش که خداوند متعال می باشد برسانیم فقط تنها عرضی که به شما ملت غیور و شهیدپرور دارم این است که همواره پشتیبان این انقلاب و ادامه دهنده راه شهدا و پاسخگوی خون جاری آنها در راه خدا باشید و در هر لحظه ذکر خدا را بر لب داشته باشید. من فقط به خاطر جلب رضای خدا و بخاطر انجام وظیفه ای که داشتم به جبهه آمدم تا دین خود را نسبت به دین اسلام ادا کرده باشم شما فکر نکنید که ما به خاطر پول آنهم خیلی قلیل جان خود را که عزیزترین چیزهاست به جبهه می رویم تا از دست بدهیم ؟

خاطره ای از زبان رسول اکبری:

اوهیکلی کوچک داشت چندمرحله به دهبیدمراجعه کرده بودونتوانسته بودکاری بکندکه اورا اعزام کنندتا اینکه یک دفعه دیگررفته بودوزیادگریه کرده بودواورابرای آموزش به کازرون فرستاده بودند،خودش زمانیکه دراهواز درگردان فجرباهم بودیم برایم تعریف کرد: موقعی که مارابه کازرون بردندجلوپادگان یک پاسدارخیلی قوی هیکل بودکه بچه هارا یکی یکی به داخل میفرستادو مرانگه داشت،همه که رفتند،من داشتم گریه میکردم.گفت پسرتوکوچک هستی ونمیشود باید برگردی به خانه تان،من گریه می کردم والتماس.تااینکه گفت پسراگر تو توانستی مرااززمین بلندکنی من تورا میفرستم داخل،اوخاطرجمع بودمن نمی توانم اوراتکان دهم محکم ایستادوگفت حالامرابلند کن،من هم محکم ازدوپای اوگرفتم وسرم راهم به پایش تکیه دادم وآنقدرفشاردادم تاتوانستم اوراکمی اززمین بلندکنم.بعدگفت چون قول دادم بروداخل والحمدلله اینطوری توانستم آموزش ببینم وحالاهم درجبهه باشم.اوخیلی قرآن میخواند.بعداز آموزش ونرمش،بلافاصله ایشان مشغول قرآن خواندن میشد.تاجائی که چندنفربه من گفتندایشان پدرمارادرآورده بااین قرآن خواندنش،اوآرام میخواند اماهمین که دائم میدیدندقرآن دستش گرفته آنهاراخسته میکردوباعث اعتراض آنهامیشد.بعداز شهادتش درعملیات کربلای۵،رفقا میگفتندچقدرمابدبخت بودیم وبه قرآن خواندن او اعتراض میکردیم،حالا معلوم شداودرقرآن دنبال چه میگشت وچه چیزپیداکرده بود.

خانواده شهید:

حاج حیدرعلی و حاجیه مریم اکبری ، پدر و مادر شهید، هر دو از طایفه ایلخاص عشایر باصری در دامن طبیعت بکر و زیبا و خانواده‌ای متدین و با صدق و صفا بدنیا آمده و رشد یافته اند.

این دو عمو زاده از اوان کودکی، سخت کوشی و صلابت، نجابت و مهرورزی، پاکی و صداقت، تعهد و ایمان، خدا باوری و دلدادگی به مکتب قرآن و اهلبیت علیهم السلام را از پدر و مادر و اجداد پاکشان به ارث برده اند.

حاصل ازدواج ایشان ۶ پسر و دو دختر  می باشد.

حاج حیدر علی در جبهه های حق علیه باطل در مناطق عملیاتی غرب و جنوب، گاها به همراه فرزند شهیدش حضور فعال داشت.

وی پس از سال ها خدمت صادقانه در نهاد مقدس سپاه و بعد از بازنشستگی همچنان به دامداری و کشاورزی در روستا مشغول می باشد.

سعه ی صدر، آرامش و وقار، خوش خلقی و عطوفت، انس با قرآن و نهج البلاغه و محفوظات اشعار آئینی در مدح و منقبت انبیاء الهی و ائمه اطهار علیهم السلام و پرداخت خمس از ویژگی های شاخص پدر و همچنین عشق به تهجد و عبادت، مهربانی و صفای روح،  عفت و پاکدامنی، کدبانویی چیره دست در تولید صنایع دستی زیبای عشایری و فرآورده های دامی را از خصوصیات مادر شهید علی کرم می توان بر شمرد.

این مطلب بدون برچسب می باشد.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

خرم بید | وبسایت تحلیلی خبری شهرستان خرم بید