شهید امین علی یوسفی باصری فرزند عبدالغفار
ولادت : ۱۳۴۲
تاریخ شهادت : 13/4/1362
محل شهادت : بوکان و مهاباد
عملیات : درگیری با ضد انقلاب
فرزند عبد الغفار ، متولد سال ۱۳۴۲ ، پس از اخذ دیپلم علوم انسانی ، در تاریخ 7/10/1361به عنوان پاسدار وظیفه با پشت سر گذاشتن دوره ی آموزشی یک ماهه به جبهه های کردستان اعزام شد . او با توجه به این که فردی شجاع و صبور و دارای هیکلی تنومند ، اندامی قوی و قدرت بدنی بالایی بود ، در گردان ضربت مهاباد به سمت فرمانده ی دسته انتخاب شد . وی در آن شرایط سخت و دشوار منطقه کردستان و درگیری با اشرار و گروهک های ضد انقلاب و منافقین مزدور و کور دل مردانه و شجاعانه به جنگ و نبرد پرداخت و در مورخه ی 13/4/1362 در جاده ی بوکان مهاباد بر اثر رگبار تیر ضد انقلابیون پلید به درجه ی رفیع شهادت نائل شد و در گلزار شهدای شهید آباد به خاک سپرده شد .
فرازی از وصیتنامه شهید :
وظیفه هر فرد مسلمان وانقلابی این است که از اسلام عزیز و میهن اسلامی دفاع کند و لبیک به حسین زمان خمینی بت شکن بگوید آن خمینی که وقتی اسم آن می آید جهان بلرزه می افتد و همه کشورهای جهان به وحشت می افتند. ما شیعیان و مسلمانان باید بپاخیزیم حرکت کنیم و مستکبران جهان را با قوت الهی آنها را نابود کنیم که این حرکت ما اسلام و قرآن و خون پاک حسین ( ع ) و خون شهیدان عزیزمان را زنده می کند . و درخت اسلام را آبیاری می کند ای ملت عزیز ایران بایستی بپاخیزیم و نگذاریم که اسلام را از بین ببرند امروز این نعمت بزرگی است که خداوند بما داده و ما باید از این نعمت گرانبها قدردانی کنیم. اسلامی که نظرش و هدفش خدمت به مستضعفان و پیاده کردن راه انبیاء و پیغمبران و راه توحید ( خدا ) طی می کند و همه را بیک چشم نگاه می کند آری امروزه زمان ، زمان حسین و علی است و زمانی است که یزیدیان زمان با اسلام و مسلمین مخالفت می کنند باید فکری کرد باید دفاع کرد باید به فکر مستضعفان جهان شد که زندگی را با شکنجه و آزار و اذیت بسر می برند .ما بایستی از هر طریقی که می توانیم به این انقلاب و اسلام کمک کنیم بویژه جبهه های جنگ حق علیه باطل چه از نظر مالی چه از نظر جانی یا از طریق تبلیغات و عمل کردن تا اسلام و قرآن را به مردم بفهمانیم. ما بایستی یک جان بدهیم پس چرا بدنمان در راه اسلام قطعه قطعه نشود.
خاطرهای از زبان خواهر شهید:
شهید امین علی، انسانی بودند کمرو ،بی آزار و بسیار کم حرف. ایشان چند سالی را در سعادت شهر مشغول درس خواندن بودند. پنجشنبه و جمعه ها به خانه پدر بر می گشتند تا کمک خانواده باشند. یک روز برای کمک ،گوسفندان را به چرا برده بود ، در راه یک لانه کبک را دیده بود و خیلی خوشحال بود. عصر که به خانه برگشت با چونان ذوقی برای ما تعریف کرد که ما نیز مشتاق دیدن آن کبک ها شدیم. فردای آن روز که شهید دوباره سراغ کبک ها را گرفته بود، می بیند که کسی لانه شان را خراب کرده و تخم های آن را شکسته ،خیلی ناراحت شده بود، حتی ظهر ناهار خود را نخورد و تا چند روز خیلی دلگیر و ناراحت بودند.
خانواده شهید:
پدر شهید مرحوم حاج عبدالغفار یوسفی و مادرشان مرحومه مهری خانم اکبری بودند. دارای ۴ پسر و ۳ دختر بودند که یکی از پسرها و یکی از دخترها در جوانی به دیدار حق شتافتند.
مرحوم حاج عبدالغفار دامداری می کرد، او بسیار با ایمان و زحمتکش بود. کم حرف و شوخ طبع بود . حرف هایش سنجیده و مفید بود. یکی از ویژگی های بارز ایشان که در بین مردم مشهور است آینده نگری و پیش بینی اوضاع آینده بود که چندین مورد آن اتفاق افتاده است.
مهری خانم اکبری بانویی مهربان و با ایمان بود. به نماز اول وقت اهمیت زیادی می داد. بسیار بچه ها را دوست داشت.زمانی که شهید امین علی در سعادت شهر درس می خواند وقتی مهری خانوم می فهمید که قرار است بیاید، ساعتها قبل بالای تپه میرفت و آمدنش را انتظار می کشید.
- امین کریمی
- کد خبر 6361
- 1 بازدید
- بدون نظر
- پرینت
خرم بید | وبسایت تحلیلی خبری شهرستان خرم بید
تمامی حقوق مطالب برای خرم بید محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
طراحی و اجرا: سامانه سایت ساز زردیس