شهید امان الله اکبری باصری فرزند پرویز ، اولین شهید خانواده
ولادت: ۱۳۴۰
تاریخ شهادت: 11/6/1360
محل شهادت: کرخه نور
عملیات : رجایی و باهنر
فرزند پرویز ، متولد سال ۱۳۴۰ که مشغول تحصیل در کلاس سوم رشته ی نقشه کشی هنرستان طالقانی شیراز بود و در تاریخ 27/3/60 با عضویت در بسیج ، به جبهه های نبرد نور علیه ظلمت اعزام شد . ایشان در عملیاتی ، تحت عنوان شهیدان رجایی و باهنر ) رئیس جمهور و نخست وزیر محبوب که به وسیله ی منافقین کوردل ترور و به شهادت رسیدند ( شرکت داشت و از ناحیه ی پا زخمی شد که به عقب باز نگشت و فردای عملیات در تاریخ 11/6/1360در خط مقدم جبهه ی کرخه ی نور بر اثر اصابت مستقیم گلوله ی توپ ۱۰۶ به درجه ی رفیع شهادت نائل و در گلزار شهدای شهید آباد به خاک سپرده شد .
فرازی از وصیت نامه ی شهید :
هدف من از رفتن به جبهه فقط بخاطر خداست نه بخاطر پول و مقام و امید از خدای بزرگ دارم که هر چه زود تر این جنگ بین مسلمین و کافرین را پیروز بگرداند . و همه بطرف اسلام کشانیده شوند و اسلام هم با آغوش باز خود همه انسانها را می پذیرد . یاد سخنان دکتر علی شریعتی که فرموده آنان که رفتند کاری حسینی کردند و آنهائی که ماندند باید کاری زینبی کنند و گرنه یزیدیند . ( پیام من به خانواده ام این است که وقتی من در جبهه ام صبر داشته باشند که خداصابرین را دوست دارد و همیشه نیتشان فقط الله باشد نه اینکه اگر فرزندی از آنها در جبهه شهید شد ناراحت شوند و بگویند که این چه اسلامی است که همه فرزندان مردم کشته می شوند ولی ما ، باید دنباله رو شهیدان باشیم )
خاطره شهید امان الله اکبری از نامه مختار اکبری به رسول اکبری:
نامه در مورخه 24/6/1360 برای بنده ( رسول اکبری ) نوشته و در آن قید شده و از زبان شهید عنایت الله بازگو نموده است، نوشته ««عنایت الله می گوید در عملیات شرکت کردیم و امان الله مجروح گردید و او را به بیمارستان رسانده بستری می کنند اما او طاقت نمی آورد وازبیمارستان راهی خط می گردد وعده ای از عزیزان می خواستند به حمام بیایند و او و عنایت الله هم به حمام می آیند و موقع برگشت هر کاری می کنند که امان الله را به بیمارستان بر گردانند راضی نمی شود و با آنها به خط بر می گردد . عملیاتی که اینها در قسمت کرخه کور انجام داده بودند پیروزی خوبی بدست آمده بود که چون زمان شهادت شهید رجایی و باهنر بود نام عملیات رجایی و باهنر مزین گردید . عنایت الله می گوید از شهر که برگشتم چون شب قبل نخوابیده بودم من خیلی خسته بودم از امان الله جدا شدم آمدم بیرون دیدم سنگر منهدم شده و خون ریخته گفتم بچه ها کجایند اول گفتند اینجا هستند واما بعدا گفتند شهید شدند و آنها را بردند . سنگر بوسیله ۱۰۶ دشمن مورد اصابت گلوله قرار گرفته و آنها شهید شده بودند .»
خانواده شهید:
پدر شهیدان مرحوم حاج پرویز اکبری و مادرشان مرحومه حاجیه زینب خاتون اکبری بودند. دارای ۷ پسر و ۲ دختر بودند.
حاج پرویز کشاورزی و دامداری می کرد. پدری آرام و امیدوار به رحمت خداوند بود و پس از شهادت فرزندان خود و تصادف و فوت فرزند چهارم خانواده؛ سرهنگ پاسدار عزیز الله، خدا را شاکر بود و همیشه افتخار میکرد که مانع اعزام فرزندانش به جبهه نشده است و دین خود را در قبال اسلام و انقلاب ادا نموده است . همیشه سر به زیر و خوش برخورد بود.
هرگز لب به غیبت دیگران باز ننمود. هر چند سواد نداشت ولی با شرکت در جلسات ختم قرآن احساس آرامش می کرد.
مرحومه حاجیه زینب خاتون اکبری ، همنام زینب (سلامالله علیها) و مانند او، صبور، آرام و امیدوار به درگاه حق بود. با شهادت فرزندانش هرگز اعتراض و ناشکری نکرد و با از دست دادن چهارمین پسر جوان و درجهدارش در سانحهی تصادف، نه تنها خم به ابرو نیاورد که فرزندانش را هم به تحمل و بردباری دعوت نمود. او زنی پاکدامن ، مهمان نواز و مهربان بود.
- امین کریمی
- کد خبر 6327
- 2 بازدید
- بدون نظر
- پرینت
خرم بید | وبسایت تحلیلی خبری شهرستان خرم بید
تمامی حقوق مطالب برای خرم بید محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
طراحی و اجرا: سامانه سایت ساز زردیس