شما اینجا هستید
شهدا » شهید علی سینا یوسفی باصری

شهید علی سینا یوسفی باصری فرزند امیرحمزه ، دومین شهید خانواده

ولادت :۱۳۴۵

تاریخ شهادت : ۲۶/ ۱۲/ ۱۳۶۳

محل شهادت :شرق دجله

عملیات : بدر

مدت ۹ سال و ۱۱ ماه مفقود

 

فرزند امیر حمزه ، متولد ۱۳۴۵ ، دانش آموز دوم دبیرستان ، از روزهای آغازین سال ۱۳۶۲ سنگر مدرسه را ترک و در بسیج ، مدرسه ی عشق و مکتب شاهدان گمنام ، ثبت نام کرد . او طی چندین مرحله با حضور در میدان های جنگ و خون و حماسه صادقانه انجام وظیفه کرد . اوایل دی ماه ۱۳۶۳ به همرزمان شهیدآبادی و دیگر جان بر کفان گردان خط شکن فجر پیوست و در عملیات بدر ، در شرق دجله به تاریخ ۲۶ اسفند ماه ۱۳۶۳ به جمع شهیدان گرانقدر خصوصا برادر شهیدش ، امرالله ، ملحق شد و پیکر پاک این شهید که جولانگاه تانک های دشمن قرار گرفته بود پس از ۹ سال و ۱۱ ماه شناسایی و در گلزار شهدای شهید آباد به خاک سپرده شد .

فرازی از وصیت نامه ی شهید :

چیزی که ما را داوطلب جبهه ها می کند تنها خاک این کشور نیست بلکه هدف اصلی ، شناساندن انقلاب اسلامی و صدور و جهانی کردن اسلام در سراسر دنیا و دفاع از جمهوری اسلامی که سرآغاز حکومت عدل   حضرت مهدی( عج ) می باشد، است . این مسئولیتی است که ما در قبال خون شهدا  احساس می کنیم ولی هدف نهایی جلب رضایت و خشنودی خداوند می باشد .

خاطره ای از زبان خواهر:

علی سینا خیلی خوب بود، همیشه به حرف پدر و مادرم گوش می داد. به جبهه رفتن خیلی علاقه داشت. پدر و مادرم به او می‌گفتند درست را بخوان. او می گفت من هم به جبهه می روم و هم درسم را می خوانم. بسیار انقلابی بود. نمازش رامرتب می خواند. با پسرم (شهید محمد سلمانی خو) خیلی رفیق بود و همیشه با هم بودند. وقتی مادرم به علی سینا می‌گفت به جبهه نرو. می‌گفت مادر ما باید برویم ما باید گوش به فرمان رهبرمان باشیم ،اگر ما نرویم دشمن ، به این جا می آید. پسری بسیار مهربان، خانواده دوست و فامیل دوست بود. از جبهه که می آمد ،با اینکه وسیله ای برای رفت و آمد نبود، حتماً به ما که در کوه عشایر بودیم سر می زد. او به همه خواهران ، برادران و فامیل سر میزد. علی سینا با وجودی که بچه بود ولی بسیار عاقل بود.

🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
خاطره ای از زبان حاج قاسمعلی سلمانی:

شهید علی سینا و شهید رسول جزو اولین نفراتی بودند که در مدرسه نمونه توحید شیراز قبول شدند. پدرش خدا بیامرز می گفت علی سینا تا حالا از من یک ریال پول نگرفته است، خودش تابستان ها کار می کند و خرج مدرسه اش را در می آورد. اکثر مواقع هم جبهه بود با وجود این، بسیار پسر درس خوانی بود. هر وقت هم از جبهه می آمد، به پدر و مادرش در کارها کمک می کرد ،حتی چندین بار به کمک ما در کوه آمد، همیشه به خواهرش سر می زد.

معرفی خانواده شهید

پدر شهیدان مرحوم حاج امیر حمزه یوسفی و مادرشان مرحومه حاجیه خیرالنساء اکبری بودند. آنها دارای ۴ فرزند پسر و ۷ فرزند دختر بودند.

مرحوم حاج امیرحمزه کشاورزی و دامداری می کرد. ایشان مردی راستگو ،بسیار مهمان نواز و خونگرم بود. بسیار پایبند به مبانی دین اسلام بود و زندگی ساده ای داشت.

مرحومه حاجیه خیرالنسا علاوه بر خانه داری و تربیت فرزندان، در دامداری هم کمک می کرد. زنی دلسوز و مهربان و بسیار تمیز بود. همیشه با وضو و طهارت بود و با صوت زیبایی قرآن می خواند.

این مطلب بدون برچسب می باشد.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

خرم بید | وبسایت تحلیلی خبری شهرستان خرم بید